خلاصه داستان قسمت ۱۰۸ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت ملودیکا شما شاهد قسمت ۱۰۸ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۱۰۸ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۰۸ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۱۰۸ سریال ترکی شربت زغال اخته

نیلای پشت در اتاق رفته او صداهایی از داخل اتاق می‌شنود که یه نفر کمک می‌خواد او ازشون می‌خواد تا درو باز کنن از سر و صداها اهالی خانه به اونجا میان و می‌پرسند که چی شده؟ همان موقع سلوی خدمتکار آن خانه باحالی پریشان از داخل اتاق به بیرون میاد و با گریه بهشون میگه که مصطفی منو به زور کشوند داخل اتاق همان موقع مصطفی را می‌بینند که دستشو روی سرش گذاشته و مدام میگه من کاری نکردم نیلای به طرف سلوی حمله می‌کنه که فاتح و بقیه جلوشو می‌گیرن و به سلبی میگه تو فکر کردی من شوهرمو نمی‌شناسم؟ و او را دختری فرصت طلب و هرزه می‌نامد فاتح بهش میگه از اینجا برات پولی در نمیاد برادر من زورش به یه مورچه هم نرسیده! عبدالله خان با عصبانیت میگه اگه پول می‌خواستی می‌گفتی می‌دادیم بهت این کارا چی بود دیگه؟ از اینجا برو و دیگه حتی تو کوچمونم نیا! سلبی که میبینه به کاهدون زده دست از پا درازتر از خانه میره.

فردای آن روز سر میز صبحانه پنبه از نیلای طرفداری می‌کنه که حتی یک لحظه هم به شوهرش شک نکرد و پشتش موند دوعا این طعنه را به خودش می‌گیره و میگه البته نیلای هیچ وقت شوک بزرگی از طرف شوهرش بهش وارد نشده. در خانه آذرخش سر میز صبحانه سولماز شعله را سرزنش می‌کنه که بدون فکر حرف‌های نیلای را منتقل داده به امید او خودشو مقصر نمی‌دونه و با همدیگه کمی بحث می‌کنن. آذرخش و عامر تصمیم می‌گیرند شب با شعله و روزگار برای شام به رستوران برن که مجبور میشه بازی را با روزگار ادامه بده. او بهش زنگ می‌زنه و میگه که روزگار از خدا خواسته قبول می‌کنه. پنبه از دوعا می‌خواد تا طبق رسم بعد از چله بچه او را به مسجد ببرن دوعا بدون مخالفت کردن قبول می‌کنه آنها با همدیگه راهی مسجد میشن و فاتح از دوعا تشکر می‌کنه دوعا میگه نمی‌خوام دخترم جمره تو محیطی پر تنش بزرگ بشه.

ارطغرل متوجه میشه که ابراهیم از کشور خارج شده او به مهری قول میده که هرجا که باشه پیداش می‌کنه و به سزای اعمالش می‌رسونه سپس تصمیم می‌گیرند برای تشکر از نورسما او و خانواده شو برای شام دعوت کنن. دوست امید به نام صینم به استانبول اومده که جایی برای مونده نداره سپس به امید زنگ می‌زنه و میگه بهش که او دعوتش می‌کنه به خونه خودش نورسما بدون هیچ مخالفتی قبول می‌کنه. وقتی صینم به آنجا میاد از امید می‌پرسه چطور تونسته با یک زن محجبه کنار بیای دنیاتون خیلی با هم فرق داره! امید میگه من نورسما رو دوست دارم همین باعث میشه خیلی چیزا راحت‌تر بشه. شب تو رستوران روزگار به عامر میگه برای یک برنامه اسپانسر نیاز داره عامر بهش میگه فردا بیا شرکت پسرم تو قسمت تبلیغاته با همدیگه ببینین به نتیجه می‌رسین یا نه. موقع حساب کردن عامر پیش قدم میشه که با دیدن فاکتور شروع می‌کنه به حساب کشیدن حتی نوشیدنی‌ها رو هم چرتکه می‌ندازه که رفتار او باعث تعجب آذرخش و شعله می‌شه. وقتی تنها میشن آذرخش از عامر می‌پرسه که حالش خوبه یا نه چون اخیراً رفتارش خیلی عجیب شده و می‌ترسه اتفاقی واسش افتاده باشه! فاتح پیش دوعا میره و از دلتنگیش براش میگه و ازش می‌خواد دوباره یه فرصت دیگه بده دوعا بهش میگه خیانتت یه سیلی محکم بهم بود و کارهای بعدش هم کلاً منو ازت ناامید کرد فاتح میگه هر کاری کردم فقط برای از دست ندادن تو بوده و بهش قول میده که همه اینا رو جبران کنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰

با وبسایت ملودیکا به روز باشید

شما اولین دیدگاه را ارسال کنید.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


*